قبلا برای آخرین روز کالج نوشته بودم که چقدر دلتنگ خواهم شد ولی تا به امروز حتی یه بار هم دلتنگ نشدم با اینکه روزهای خیلی خوبی بود و دوستان بی نظیری بودند ولی دلتنگی بابت آنها را حس نکردم. 

قطعا درمورد دانشگاه که حتی همین الان هم چنین حسی ندارم. 

شاید آن زمان فکر میکردم ادامه راهم را با قطعیت بیشتری خواهم رفت 

با تکلیف تر و روشن تر خواهد بود مسیرم 

ولی امروز هم هیچ قطعیتی و هیچ تکلیف و شفافیتی وجود ندارد. 

حتی بی تکلیف تر و غیرشفاف تر از قبل هستم

شاید روزی که مهاجرت کردم فکر میکردم بعد از سه سال قطعا مسیرم را میدانم ولی یا حتی بعد از سه ماه

مدتها خرید وسایل حتی لباس و ضروریات مثل پتو و . را عقب انداختم تا به شفافیت برسم تا مسیرم روشن شود ولی انگار شفافیتی در کار نیست و صرفا باید در لحظه بود و از لحظه لذت برد 

نه در فکر آینده یا گذشته 

نه در مقایسه اینها 

صرفا در لحظه با همه آنچه که این لحظه میاورد. 

فکر میکنم بعد از حدود سه سال و بعد از دو تا مدرک در کانادا باید بپذیرم که قطعیت و مسیر روشنی وجود ندارد. 

بپذیر و لذت ببر. 

شاید زندگی با این واقعیت خودش شفاف ترین و زیباترین مسیر باشد.

خوشحالم که آخرین کلاسم آخرین روز از بهترین و مفیدترین درس این دوره با بهترین استاد این دوره بود. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ادبی هدیه سرا متا فیزیک server1224 پیاله مؤسسه فرهنگی تمیز پایگاه خبری دیزج خلیل نیوز