دوباره مرور کردم سالهای پیش رو در آستانه بهار
چقدر حسرت چقدر آرزو چقدر امید چقدر غم چقدر ناامیدی .
همه اینها مجموعه ای رو تشکیل میده به اسم زندگی که وما سیاه و سفید هم نیست یه عالمه رنگ داره و همین تفاوت رنگهاست که زیباش میکنه یا شاید یه روزایی زشت
ولی بهرحال همینه
بعضی اوقات واقعا کاری نمیشه براش کرد و فقط باید پذیرفت و گذاشت باشه هرچور میخواد باشه
Let it be
مثل همون تکنیک مراقبه و مدیتیشن که میگه فقط ناظر خاموش باش ببین احساسات و افکارت رو بدون قضاوت بدون تلاش برای تغییر دادنشون فقط شاهد باش و تسلیم تا سنگینی شون رو از دست بدن.
تسلیم خیلی قدرت زیادی داره باعث میشه جنگ خاتمه پیدا کنه و به صلح برسیم.
و گاهی بد هم نیست باید دید جنگ به چه قیمتی تا کی برای چی؟!
آیا واقعا ارزشش رو داره ؟!!
خلاصه که در آستانه یک بهار جدید که مرور میکردم سالهای گذشته رو به بهانه این ماهگرد زیبا
میدونم که به رسم هر سال ویژن خواهم نوشت و براش انرژی مثبت خواهم فرستاد
ولی امسال شاید برخلاف سالهای قبل خیلی حوصله نگران و درگیر شدن یا نشدن خواسته هام بودن را ندارم. شد شد نشد بیخیال
تا الان هم هرچی شد که خدا رو شکر اگر هم نشده واقعا نمیگم سخت نبوده ولی گذشته و بهرحال زندگی یه روزهای خوبی هم داره همیشه.
درمورد برآیند امسال نمیدونم باید چی بگم
ولی درمورد آرزوهای سال نو میدونم که باید بگم ارزش غصه خوردن نداره
بدون که سلامتی خانواده ات و کسانی که دوستشان داری سلامت هستند و همین کافیست برای سپاسگزار بودن از هستی.
اینم از ماهگرد سی و دوم
اتفاق خوبش اینکه بالاخره بعد از حدود شش ماه استعلام حراست اومد و مرخصی من تازه به جریان افتاد خسته نباشن واقعا
درباره این سایت